351_

گفت،من هیچوقت عاشق هیچکس نبوده ام.همیشه ادمها را بخاطر چیزی که به من می‌بخشیدند دوست داشتم نه بدلیل اینکه ادم اند و دوست داشتن لازمه انسانیت.عاشق هیچکس نبوده ام اما تا دلت بخواهد توهم عاشق بودنمند،داشتم؛درحالیکه هیچوقت اینطور نبوده.گفت که توهم دوست داشته شدن ازش ادم تعفن اوری خواهد ساخت و سعی دارد که تغییر کند.میخواهد ریشه این اخلاق یا ویژگی یا هرچیز گندش را بیابد.گفت که بیشتر ازآنکه فکر کنی که ادمها عاشق تند،از تو متنفر اند و ضربه را دقیقا از همین جا می‌خوری...


او گفت.هی گفت . و من گوشهای درونم را نه اینکه بخواهم،از روی حواس پرتی محکم گرفتم که نشنوم... .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.