484_گرانی!

خبر گرانی ها رو میخونم و از کنارش بی تفاوت رد میشم.همین چند روز پیش فهمیدم که بی خیال!

بی خیال گرانی.تورم. 

همین چند روز پیش فهمیدم که ما برای ابد تو خاور میانه گیر افتادیم.تا ابد خاور میانه ایی هستیم.مجبوریم خودمونو با شرایط وفق بدیم.مجبوریم همرنگ این جماعت شیم تا باقی بمونیم.


همین چند روز پیش وقتی که داشتم مدام از وضعیت بد و رفتن ها حرف میزدم فهمیدم که گرانی و تورم ایران بلاخره تموم میشه.

این کشور منه که آباد نیست.این منم که آواره ام.این منم که ترسو ام  و ترس به چنین روزگاری بندم کرده.


همین چند روز پیش فهمیدم که آبادشدن و  تمام شدن گرانی و تورم این کشور چیزی از درد های ما کم نمیکنه.

همین چند روز فهمیدم که میتونم بسوزم و راضی باشم دیگرانی هم که روزی ما رو تحقیر میکردن به خاطر ناآبادی کشورمون ،بسوزن!



نظرات 2 + ارسال نظر

می خوندمت
می خونمت
می دونی چرا؟
چون تو با همه ی آدم های اطرافم متفاوتی
نه از جهت اهل کشوری دیگه بودن
که تف تو اون خط های روی کره ی جغرافیا که می تونه فرسنگ فرسنگ بین آدم ها
فاصله بندازه
که زمینو اگه از اون بالا نگاه کنی اینجور نیست
خط و مرز احمقانه ای رو نمی بینی
متفاوت بودن تو از جهت سفت و سخت بودنته
این چیزیه که تو رو ستودنی می کنه
این غم شرقی که تو وجودته
باعث میشه تو برام جالب و پر رمز و راز بیای
تو دختر غریبه ای که همیشه برام ناشناسی

ممنونم که میخونیم و همدردی میکنی باهام

سحر 1397/05/17 ساعت 00:38 http://roya-94.blogsky.com/

مگه میشه بیخیال شد
هر روز مجبوری حسش کنی
چرا گره خوریدیم ب این زمان؟؟؟؟ستم کار

نه نمیشه.ولی حرفی در موردش نمیزنم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.