ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرستار عزیز! اینکه شما تحصیل کرده اید!متشخصین! و...شکی نیست وبرمنکرش لعنت!
اما من امشب فهمیدم که شما با بیمارها،مثل مامانهایی رفتارمیکنی که اگر بچه ی ساکت وگوش به فرمانی باشد،بیشتردوستش خواهد داشت! و به بچه ی شر و شیطون و نغ نغو اهمیتی نمیدهد!
با مادر من هم مثل بچه ی شر وشیطون رفتار کردین! اما کاش قبل پرستارشدن کمی در مورد آدمهای با روان سالم و آدمهای با روان ناسالم هم مطالعه میکردی!بنظرم لازمه! البته میدانم که میگویی:با تو ربطی ندارد افغانی!حالا کارت به جایی رسیده که به من درس چی چی میدهی!!
اما بجای اینکه به مادرم بگویی برو هرطور راحتی! بهش توضیح میدادی که چی برایش خوب است!تو چشمهایش نگاه میکردی و کمی لبخند چاشنی اش هم بد نبود!گاهی آدمها فارغ ازهر ملیتی فقط به کمی توجه نیاز دارد و کمی مهربان ی حتی ازیک پرستارقریبه!
شما از من پرسیدی که تو دستم چیه؟ فکر کردی من چیزی را بی اجازه برداشته ام ! درحالیکه آن برگه،نسخه دواهای مادرم بود! بهتان نشان دادم!و شما مطمئن شدی!راستش بهم برخورد! من دزد نیستم!!