134-

میدانی!

همیشه وقتی همه چیز خوب است.وقتی یک نفر مرا زیادی دوست دارد.وقتی یک روز کامل شاد بود ه ام.وقتی یک نفر و چند نفر همزمان به من توجه زیادی میکنند!... وقتی همه چیز بر وفق مراد ِ من است! احساس بدی بهم دست میدهد!

احساس میکنم یک جای کار می لنگد! 

احساس میکنم ان خوشی حق من نیست!

احساس میکنم آن کس من را اشتباهی دوست دارد!

احساس میکنم توجه آدمها نسبت به من پیامد منفی ی خواهد داشت...!

احساس میکنم دنیا مرا به تمسخر گرفته که همه چیز بر وفق مرادِ من است!


میدانم مشکل هم از کجا آب میخورد!

مشکل اینها همان عادت کردن درحالت بد همه چیز است که حالت خوب  همه چیز و همه کس را برمن حرام میدارد! و عذاب وجدان میگیرم ازهمه حالت خوبِ چیزها و کس ها!!


الان هم حسی به من میگوید: اینکه س.من را دوست داشته باشد یک جای کار میلنگد! 




+تنهایی چیزی خوبی است!حداقلش آدم را وادار میکند که بنویسد!

چه خوبی از این بهتر!؟