ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آدم هر چه بزرگتر شود،ذوق هایش کور تر میشود.
بچه تر که بودم،در خیال خودم،در آینده نچندان دور نقاش خوبی میشدم.یک زمانی نچندان دور،همین سال گذشته خیال میکردم در اینده نچندان نزدیک کشورگردی میشوم که همه کشورش را گشته !...
بعدترهایش نویسنده خوبی...بعد ترهایش خیاط خوبی...
و بعد ترهایش...
اما راستش! هیچی نشدم.
دخترک بی عرضه دست و پاجلفتی نبودم.
اما به مرور زمان دخترک دست پا جلفتی و بی عرضه ای شدم!
راست ترش،هنوز هم دارم توی خیال سیّر و سیاحت میکنم!
نشان به ان نشانی هنوز که هنوز است خودم را در آینده نچندان دور،زنی میبینم که میتواند برای زندگی خودش کارهای مهمی بکند.
هنوز که هنوز است در سن نوزده سالگی آینده ام را جوری متفاوت میبینم. از زن خانه دارِقد کوتهِ چاقی که دور وبرش پر بچه است نفرت دارم و فکر شوهری داری برایم مضحک است!
اما!
واقعیت زندگی من متضاد ِخیالهایم،جوری دیگری است.واقعیت زندگی من شبیه زندگی مادرم است!
آنقدر واقعی که حتی نمیتوانم مادر خوبی بشوم شاید !
من در این سن هنوز با خیالهای خامی زندگی میکنم که هیچ شباهتی به زندگی واقعی،موقعیت های واقعی ام ندارد.
یک نفر باید با یک سیلی واقعیت پندار، مرا از خواب احمقانه و خیالی ام بیدار کند. قبل انکه آنقدر بزرگ شوم که ریزترین ذوق هایم هم کور شود...!
رویاها نمی میرند ربطی به سن و سال نداره. آدم هشتاد ساله هم رویا داره.
باهاشون نجنگ. رویاها عمر جاودانه دارن بهترین کار اینه باهاشون هم صدا بشی