341_بهار را عاشقم

بهار،همیشه به تندی رعد تمام میشود!

همه بهار های زندگیم فصل بهار از فصلهای دیگر زودتر می‌گذشت.

هر چقدر هم که غصه و اندوه داشت،هرچه قدرم که افسردگی داشت،هر چقدرم  روزهایی که گاهی سخت می‌گذشت...اما زودتر از روزِ فصلهای دیگر تمام می‌شد.انگار که بهار بجای نودسه روز به تمامی سی روزه!


شاید دلیل این زود گذری از نظر من،علاقه من به فصلِ بهاره.

بدون هیچ تملقی،تو این فصل بیشتر امید به زندگی دارم.بیشتر برای چیزی تلاش می‌کنم.سرحال ترم.و شاید شادتر... .

 اندوه های فصلِ بهار هم تند تر میگذرد!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.