352_

یک وقتهایی وقتی نمیشود که بشود...وقتی مدام زور میزنی که بشود...مدام میدوی که بشود و نمیشود...

دست از کار باید کشید.دست از تمنا کردن و دست و پا زدن...

به عقب برگشت و عمق نیت هایی که داشتی را بسنجی.

زانو بزنی و بگویی:خدایا! 

میدانم که همیشه نیتهایم درست نبوده.میدانم که گاهی سر خودم کلاه گذاشتم . میدانم که میدانی اکنون چه نیتی دارم.و بابت همه بد نیتی هایم طلب بخشش میکنم و از تو اینبار برای کارم و نیتهایم کمک میخواهم.

ببخش برای همه نیتهایی که  ظاهرا موجه بوده و باطناً اشتباه.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.