2

 

 فرق دوست داشتن من با تو خعلی هست؛تو منِ اینجوری رو دوست نداری...

من تویی همان طوری که هستی را دوست میدارم...

میبینی!منِ اینطوری دنبال کسی میگردم که من ِ همین طور که هستم را بپذیرد...


آهای ب.ق. که هرگزاین نوشته را شاید نخوانی...دوست داشتم فرق من وتو اینقدر زیاد نبود... تا میتوانستم آرزوی دیدنت را کنم تا دلم میخواست از آنسر دنیا بلندشوی وبرای دیدنم بیایی تا برای دیدارت هرجا می آمدم. اما این تفاوت هردوی ما را با دو دنیای متفاوت ازهم جدا ساخته...حصار دنیا من وتو نه فرق مذهبی بلکه چیزی در درونِ خود من است...تفاوت من وتو نه دوری کشورها که دوریِ نگاه من به زندگی ونگاه تو به زندگی ات است... میدانی!گاهی دلم شرایطِ متفاوتی با الانم را میخواهد،شرایطی که جرعت کنم برای دیدنت به همه راه های که به توختم میشودفکرکنم،حتی آمدن به کشور اتریش !... +:گاهی هیچ کس وهیچ چیزنمیتونه احساس حقارت را در ما ایجاد کنه حتی اگه زشت باشیم...مستأجر باشیم...مهاجرباشیم...قدکوتاه ویا قد بلند باشیم... مگه اینکه از ته درونت خالیت کرده باشند...!