ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بانو؟
_:هان؟!
میدونی از چیت خوشم میاد ؟!
_:نه از چیم؟!!
اینکه با تمام عیبات خودتی!
_: :))))))
اندر خیالات و توهمات من!!
دوست دارم یک نفر تو زندگیم یک روزی اینا رو بگه بهم!! :))
سعی کردم و میکنم خودم باشم...
قبلترها بطور وحشتناکی ازخودم فرار میکردم و دلم میخواست شبیه فلان دختر باشم و مدام از روبه رو شدن با ضعف هام هراس و ترس داشتم...
اینقدر سعی میکردم ادای دیگرانو در بیارم،که همیشه تو خعلی از رفتارام مدام درحال اشتباه کردن و خطا کردن بودم...
دلیل فرار ازخودم باز برمیگرده به مادرم و رفتار و نحوه تربیت کردنش!!
گیر دادن های الکیش...
سرزنش های مداوم و پیاپی ش برای کوچکترین رفتارم و حرکاتم!
ترساندنم از خطا واشتباه کردنم و یا عیب داشتنم!...
الان با اینکه پرم از تناقض و عیب ... ولی سعی میکنم خودم باشم...
اینطوری اگه مرتکب اشتباه ناخواسته ای بشم ،هی خودم رو سرزنش نمیکنم،بخودم حق میدم و تلاشم رو میکنم برای بهتر شدن...!
+++++++++++
ب .ن: دلگـیـــرم...
از تــــو که نه!
از خودمی ِ که،تَوَهُـمی بیشتر نبودی...
و مــن،دستـــ تَوَهُمت را گرفتم...
و تبدیل ، به خودِ واقعی یتـــ کردم...!!
دلگیـــرم...
از تــو که نه!
از خودمیِ که،خیال را...
با واقعیت،اشتباه گرفت ـم ...!