38_

بانو؟

_:هان؟!

میدونی از چیت خوشم میاد ؟!

_:نه از چیم؟!!

اینکه با تمام عیبات خودتی!

_:  :))))))

اندر خیالات و توهمات من!!

دوست دارم یک نفر تو زندگیم یک روزی اینا رو بگه بهم!!  :))



سعی کردم و میکنم خودم باشم...

قبلترها بطور وحشتناکی ازخودم فرار میکردم و دلم میخواست شبیه فلان دختر باشم و مدام از روبه رو شدن با ضعف هام هراس و ترس داشتم...

اینقدر سعی میکردم ادای دیگرانو در بیارم،که همیشه تو خعلی از رفتارام مدام درحال اشتباه کردن و خطا کردن بودم...


دلیل فرار ازخودم باز برمیگرده به مادرم و  رفتار و نحوه تربیت کردنش!!

گیر دادن های الکیش...

سرزنش های مداوم و پیاپی ش برای کوچکترین رفتارم و حرکاتم!

ترساندنم از خطا واشتباه کردنم و یا عیب داشتنم!...


الان با اینکه پرم از تناقض و عیب ... ولی سعی میکنم خودم باشم...

اینطوری  اگه مرتکب اشتباه ناخواسته ای بشم ،هی خودم رو سرزنش نمیکنم،بخودم حق میدم و تلاشم رو میکنم برای بهتر شدن...!






+++++++++++




ب .ن:‍ دلگ‍ـی‍ـــرم...

از ‍ت‍ــــو که نه!

از خود‍می ِ که،تَوَه‍ُـمی بیشتر نبودی...

‍و ‍م‍ــن،دست‍ـــ تَوَه‍ُمت را ‍گرفت‍م...

و تبد‍یل ، به خودِ واقعی ‍یت‍ـــ  کردم...!!


‍دلگی‍ـــرم...

از ت‍ــو که نه!

از خودمیِ که،خیال را...

با واقعی‍ت،اشتباه گرفت‍ ـم ...!


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.