75-

امروز،برای دومین بار دخترِهمسایه ی جدیدمان را دیدم،بازهم به منیِ که تو صورتش زوم(!)کرده بودم که شاید بهم نگاهی کند،نگاه نکرد!

طرز چادرسرکردنش،مرا به یاد ِدوسال پیش خودم انداخت...

دفعه دیگر،باید خودم صدایش کنم و بعدکه ایستاد و به من و توی صورتم نگاه  که کرد،لبخندی گُنده ای از ته قلبم،نثارش کنم(!)


نظرات 3 + ارسال نظر
میهن بلاگ 1394/12/16 ساعت 06:38 http://goo.gl/eZqVZl

سلام
قبول داری هر وبلاگی باید بازدید کننده داشته باشه؟
پس کلیک کن!

حوا 1394/12/16 ساعت 01:18 http://siiib.blogsky.com

چرا؟

نمیدونم!
شاید چون منو یاد خودم انداخت

آره، نمک گیر مهربونی شدن شرمندگیش زیاده

این فرق میکنه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.