ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
امروز،برای دومین بار دخترِهمسایه ی جدیدمان را دیدم،بازهم به منیِ که تو صورتش زوم(!)کرده بودم که شاید بهم نگاهی کند،نگاه نکرد!
طرز چادرسرکردنش،مرا به یاد ِدوسال پیش خودم انداخت...
دفعه دیگر،باید خودم صدایش کنم و بعدکه ایستاد و به من و توی صورتم نگاه که کرد،لبخندی گُنده ای از ته قلبم،نثارش کنم(!)
سلام
قبول داری هر وبلاگی باید بازدید کننده داشته باشه؟
پس کلیک کن!
چرا؟
نمیدونم!
شاید چون منو یاد خودم انداخت
آره، نمک گیر مهربونی شدن شرمندگیش زیاده
این فرق میکنه