میدانی!
اینکه الان نباشی،دردی ندارد!
«درد»آن زمانی ست که...
عصا به دست
با دستانیِ لرزان
کمرِخمیده
موهای سپید
دندانهای ریخته
پوست چروکیده ...
اشکِ چشمم را
با گوشه روسری ام پاک کنم...
واز اینکه هیچوقت
نبودی و نیستی...
«آخ»!
بِکشم!
ممنون از مطالب خوبی که به اشتراک میگذارید
ممنون از مطالب خوبی که به اشتراک میگذارید