480_

اولین باری که دیدمشُ خوب یادمه.من تازه وارد بودم و بیش از حد نابلد

ازش راهنمایی هایی خواستم و او تا حدی بهم کمک کرد.اما وسط راهنمایی هاش بهم گفت که چرا باید بهت کمک کنم؟

زنِ چابُک و فوق العاده کار بلدیه.تو کار خیاطی تند و تیزه و از لحاظ هوش اجتماعی هم ذکاوت بالایی داره و من اگه اگه و اگه اون حرفو نمیزد و در عوض کمکش منت نمیذاشت و دلیلی برای راهنمایی کردن به من نمیتراشید،میشد جزو زنهایی که من تحسینشون میکنم.


خانم بیکی مدیر اموزشگاه هم جزو زنهایی بود که من تا حدی میپرستیدمش و مدام تحسینش میکردم.از آن دسته زنهایی که گلیم خودشون رو از آب کشیدن و برای خودشون کسی شدن.

اما یه روز سر یه چیزی اومد و به من و هموطنام توهین کرد.

و ع ازون دسته دخترایی بود که بلد بود چطور خودشو بالا بکشه.زندگی خوبی برای خودش دست و پا کرده و میشه تحسینش کرد اما اونم با حرفی و کارایی از چشمم افتاد...


میخوام بگم که من کسانی  که چیزایی رو دارن که من ندارمُ دوست دارم! بجای حسادت تحسینشون میکنم و دوستشون میدارم!


اما متاسفانه زنهایی که من بخاطر مستقل بودنشون تحسینشون میکردم یه چیزی رو فراموش میکردن

اینکه حق ندارند چون به کسی نیاز نداشت بهش توهین کنن و رفتار انسانی باهاش نداشته باشند.


این زنها بعد مدتی از چشمم افتاد.موفقیتاشون هیچ شدن!

آدمها اگه از چار چوب انسانیت خارج شن به هیچ جا نمیرسن.حتی اگه ظاهرا خیلی موفق باشند.


چیزی که انسانُ تا آخر عمر بیمه میکنه و روزی که قراره از پا بیوفته از چیزی افسوس نخوره اخلاق انسان دوستانه شه!


خانم بیگی. ع. و خانم اولی که گفتم دیگه تحسینمو بر نمی انگیزن!

اونا شایسته تشویقن.اما شایسته ستایش نیستن دیگه!


اضافه ن:

امروز رفته بودم فنی و حرفه ایی.کارمنداش یه جوری رفتار میکردن انگار به زور وادارشون میکنن کارای مربوط به اتباع رو انجام بدن.

این همه تنگ نظری!

خداوندا! مددی!

نظرات 2 + ارسال نظر

دوستان و همراهان فرهیخته
خوشحال خواهیم شد که در طرح "هر دو هفته یک کتاب" شرکت کنید تا در کنار یکدیگر کتاب بخوانیم و از نظراتِ هم بهره مند شویم و بر دانش و آگاهی مان بیفزاییم.


++ جزئیات طرح:

٭هر دو هفته یک کتاب خوانده می شود و در انتها نظرات خوانندگان درباره ی آن به اشتراک گذاشته می شود.

٭ ترکیب کتاب ها به طور عمده به ادبیات داستانی می پردازد؛ رمان و مجموعه داستان های کوتاه از ادبیات ایران و جهان.

٭ در مراحل نخست، کتاب ها از پیش انتخاب شده اند و در مراحل بعد، نظرات دوستان در انتخاب عنوان های کتاب ها لحاظ خواهد شد.

بدیهی ست که در همه حال، نظرات همراهان فرهیخته را پذیرا خواهیم بود و در ادامه، از آن ها استفاده خواهیم کرد.

٭ شروع این طرح با معرفی نخستین کتاب، از روزیکشنبه سوم تیرماه خواهد بود.

٭ کتاب های تیرماه به ترتیب "اعتماد" (آریل دورفمن) و"سمفونی مردگان" (عباس معروفی) می باشند.


++ پی نوشت ها:

٭ در صورت تداوم این طرح، امکان پرداختن به دیگر حوزه های ادبی نیز فراهم خواهد بود.

٭ بازه ی زمانی دو هفته از آن رو انتخاب شده است تا امکان مطالعه برای همه ی دوستان فراهم باشد.

٭ بدیهی ست که ممکن است کتاب در نظر گرفته شده پیش تر توسط برخی از دوستان مطالعه شده باشد؛ در هرحال، نظرات این دوستان در پایان دوهفته، مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

٭ هدف از این طرح، گسترش فرهنگ مطالعه است و الزامی برای نظر دادن درباره ی کتاب مورد نظر نیست.

٭ در صورتی که درباره ی این طرح نظری شخصی دارید، لطفا نظر خود را با عنوان "خصوصی" در بخش نظرات بیاورید. در غیر این صورت، نظر عمومی تلقی شده و در معرض دید همه ی مخاطبان قرار خواهد گرفت.

++ راه های ارتباطی:

برای این طرح، یک وبلاگ اختصاصی با عنوان "هر دو هفته یک کتاب" به آدرس زیر در نظر گرفته شده است:

http://2book.blogfa.com

علاوه بر این وبلاگ، در صورت نیاز می توانید از راه های زیر درباره ی این طرح تبادل نظر کنید:

ایمیل: ismaeil.babaei@gmail.com

تلگرام: Ebabaei@

لطفا با به اشتراک گذاری این پیام، در گسترش این طرح همیاری کنید.

پیشاپیش از همراهی همه ی دوستان سپاسگزارم.

#هردوهفته_یک_کتاب

من‌ها 1397/03/22 ساعت 00:06 http://manha.blogsky.com/

اگر آدمها کارهای بدی می‌کنن، ممکنه باعث خشم ما بشن. ولی تو با خشمگین بودن و عصبانی شدن و دلخوری، باعث می‌شی خودت بیشتر خسته و غمگین بشی. یعنی هم گذاشتی دیگران ناراحتت کنن، هم با عصبانیت، خودت رو بیشتر ناراحت کردی.
تو که نمی‌تونی همه آدمها رو عوض کنی تا ناراحتت نکنن، می‌تونی؟ پس سعی کن اگه کسی بهت بدی کرد، به کارش و اتفاقات بدی که برات افتاده و ناراحتت کرده فکر نکنی. اینجوری جلوی عصبانیتت رو می‌گیری و کم کم زندگی شادتری می‌شه داشته باشی.

من اصلا عصبانی نیستم.شاید بیانم کمی تند بنظر بیاد اما واقعا عصبانی نیستم و در صدد تغییر کسی هم نیستم و نبودم.
خیلی کم پیش میاد به ادمایی که بهم بدی کردن فک کنم و یادشون بیوفتم.اگه این مطلبو نوشتم بخاطر عصبانیتم نبوده فقط خواستم بگم چقدر متأسفم که ادمایی رو که یه روزی تحسینشون میکردم روز دیگه ای باعث تأسفم شدن.

من گاهی ناراحتی هامو مینویسم و پستش میکنم.اما واقعا بعد مدتی حتی دلیل اون ناراحتی هم یادم نمیاد.نوشتن یه جور تخلیه احساسیه گاهی.اما اصن باعث نمیشه که احساسی در من حفظ شه و یا ثابت بمونه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.