495_اندوه ها بی پایانند ...

به بد شانسی اعتقاد دارین؟

وقتی تمام زندگیتونُ ضرب و جمع میکنین و میبینین  هشاد درصدش جوری بوده که دلتون میخواد سرتونُ بکوبونین به در و دیوار و بلند فریاد بکشین؟

وقتی بزرگترین اتفاق زندگیتون،میشه بدترین خاطره؟


همین چند ثانیه پیش احساس کردم ضرب و جمع های اتفاقات زندگیم مساویش نمامی شده به بد بیاری...ادمهای زیادی منطق گرا به بدبیاری چی میگن؟

خب وقتی چنین نتیجه غم انگیزی از زندگیم میگیرم،سنگ میشم! 

گوشه ای می نشینم و فکر میکنم که باید ادامه بدم؟ 

یا تمومش کنم؟

ته این بدبیاری ها کجاست؟


حالت سنگ بودنم،بعد در تمنای کسی و چیزیه که بیاد کنارم و بهم تلقین کنه که تو مقصر نیستی.دقیقا همین کلمه همین جمله رو بگه:تو بی تقصیری.

 همین چند کلمه رو بگه و دستی رو شونه م حس کنم.از حالت سنگ شدنم در بیام و ادامه بدم.





نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.